درباره

به هر جا که نگاه میکنم تو را میبینم.تصویر تو تنها چیزیست که چشمهایم باور میکند ?دستان لرزانم را دراز میکنم تا
صورت مهربانت را لمس کنم اما به یکباره محو میشود و من به یاد میاورم که تو در کنار من نیستی. چشمهایم را آرام
می بندم،صدایت در گوشم میپیچد ? طنین خنده هایت همه جا را پر میکند ، بی اختیار لبخند میزنم ولی صدایت دور و
دورتر میشود و من به یاد میاورم که باز هم تو نیستی. چه شیرین است تمام لحظه ها را به یاد تو بودن ? دلم میخواد با
تو در کنار ساحل بنشینم سرم را روی شانه ات بگذارم و امواج آبی را نگاه کنم و به آواز امواج گوش بسپارم. دلم برای
آرامش نیلگون امواج تنگ شده? دلم برای چشمهای دریایی تو تنگ شده . دلم هوایت را کرده است. میبینی! دوباره
بیقرار شده ام گیج شده ام. تو این حرفهای آشفته را به دل دیوانه ام ببخش . دوستت دارم عشق من. دوباره این دل
دیوانه برای دیدن تو دلتنگ شده.... برای تو ... می خواهم برای تو بنویسم ? برای تو که وجودمی برای تو که تمام
دنیای منی می خواهم نوشته هایم را به نگاه ناز تو ، به دستان نوازشگرت به تو که با گرمی عشق به من زندگی

دادی به تو که اگر نباشی من دگر نیستم پس باش تا من هم باشم . بمون تا بمونم...

گزارش تخلف
بعدی